السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین
علی علی الدنیا بعدکَ العفا
پسرم مثلِ گوهر بود
صورتش قرص قمر بود
شیر میدان بلا بود
پسرم سینه سپر بود
* * *
ای خدا دردم همینه
اکبرم نقشِ زمینه
دشمنان به من می خندند
الهی زینب نبینه
* * *
ای خدا دلم خزونه
اکبرم تازه جوونه
می کشه پا روی خاکا
بابا رو کرده دیوونه
ای علی اکبر! گلستانی از زیباترین گلهای فداکاری و دریایی از آبیِ عطوفت را دل دل خود، جمع داشتی، لوح عاشورا
در انتظارِ قلم شمشیر تو نشسته تا خاطره دلیر مردیهای بدر و حنین را بر آن نقش نمایی
و تمثال قدمهای رسول خدا (ص) را بر پهنه کربلا حک کنی
تو که در صورت و سیرت شبیهترین به پیامبـر خیر و برکت (ص) بودی
ســـلام و درود بیپایان بر صورت و سیرت پیامبر گونهات.
الگوی شجاعت و ادب، اکبر دردانه فاطمی نسب، اکبر
فرزند یقین، زنسل ایمان بود پرورده دامن کریمان بود
جان، برخی نام ماندگارش باد یاد ادبش نمیرود از یاد
آن یوسف حسن و ماه کنعانی در خلق و خصال، احمد ثانی
آن شاهد بزم، سرو قامت بود دریا دل و کوه استقامت بود
آن گاه علی اکبر به میدان شتافت، در حالی که هیبت پیامبر و شجاعت علی و استواری حمزه و بزرگ منشی حسین بن علی را داشت.
در معرفی خود رجز میخواند و به آن رو به صفتان حمله میآورد. رجزهای حماسی او چنین بود:
«من علی، فرزند حسین بن علی هستم، از گروهی که جد پدرشان پیامبر خداست. به خدا سوگند، هرگز نباید ناپاک ناپاک زاده بر ما حکومت کند. من با این نیزه و شمشیر، در دفاع از حق و یاری پدرم، آن قدر با شما خواهم جنگید که نیزه ام خم شود و شمشیرم کند گردد. بر شما ضربت خواهم زد، ضربتی شایسته یک جوان هاشمی علوی.»
و امروز مائیم و حسینی دیگر و هل من ناصری به وسعت زمین و کربلایی به وسعت جهان